الناالنا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره
لیانالیانا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

گل اندام بانو

سال تحصیلی 97 یه سال حساس برای النای ما و رفتن به پیش دبستانی...

النای مهربون از بچگی خیلی به مامانی وابسته بود و بدون مامانش هیج جا نمیرفت...فقط گاهی وقتا اونم فقط با بابایی و عمه الهام... البته الان که بزرگتر شده خیلی بهتر شده اما توی جمع غریبه ها اصلا تحمل تنهایی نداره... هر چی هم مامانی تلاش کرد و روی النا کار کرد اما جواب نمیگرفت...حتی پارسال تصمیم گرفت النا رو ببره مهدکودک تا کمی توی جمع بچه ها باشه و از وابستگیش کم شه اما یک هفته بیشتر دووم نیاورد و اینقدر بی تابی کرد که مامانی و بابایی تصمیم گرفتن یکسال دیگه بهش فرصت بدن تا شاید بزرگتر شه و این وابستگی از بین بره... بالاخره سال 97 رسید و تابستون امسال مامانی شروع کرد به خرید وسایل مدرسه و ثبت نام النا توی مدرسه و حسابی عزمش رو جزم کرد که ...
1 آبان 1397

راه افتادن لیانا در یکسال و سه ماهگی

لیانای عزیز بالاخره بعد از اینکه کلی مامان و بابا رو خسته کردی و کلی دستشونو میگرفتی و جرات نمیکردی تنهایی راه بری بالاخره بعد از چندین ماه مستقل شدی و تصمیم گرفتی تنهایی راه بری... کفشاتوهم خیلی دوست داری و هر موقع میبینیشون پاهاتو میاری بالا و تو خونه هم میگی پام کنین...                                             ...
1 آبان 1397

جشن تولد پنج سالگی النا و یکسالگی لیانا

امسال (سال 97) مامانی و بابایی تصمیم گرفتم جشن تولدتون رو با هم بگیرن چون هر دوتاتون تقریبا تاریخ تولدتون نزدیک به هم هست... و یک جشن عالی با حضور اقوام مهربون و دوست داشتنی گرفتن با حضور هر دو تا مامانجی و باباجی ها و کلی بهتون خوش گذشت...                                                                    ...
1 آبان 1397

خواهرانه های النای 5 ساله و لیانای یک ساله

شما دو تا آبجی عاشق همین... هرچند که تو عالم خواهری بعضی وقتا النا زورش بیشتر میرسه و وسایلاشو دست لیانا نمیده ولی خب اینم جزء ویژگیهای سنشه... لیانا به هر حرکت النا واکنش نشون میده و خیلی وقتا فقط به النا میخنده و همش دنبال النا راه میفته و خودشو میرسونه به آبجیش هر جا که باشه...                                        النا برای آبجی کوچیکه قصه میخونه و خیلی وقتا باهاش بازی میکنه تا مامانی به کاراش برسه مخصوصا توی ماشین که مامانی میخواد رانندگی کنه ولی خب خیلی و...
1 آبان 1397

تفاوت های دو خواهر...

لیانای عزیز برعکس النا جون عاشق شیرینی جاته و شکلات و قند و نبات و ... از دست ایشون در امان نیست... موهای لیانا مجعد و حالت داره اما موهای النا کاملا صاف... النا حدودا یک سال و یک ماهگی دندون درآورد و راه افتاد اما لیانا قبل از یکسالگی دندون درآورد و بعد از کلی انتظار یک سال و سه ماهگی راه افتاد النا توی یک سال و سه ماهگی یه کلماتی رو میگفت اما لیانا هنوز هر چی میخواد با ایما و اشاره میگه و به همه چی میگه اَ  اَ  اَ   النا خانوم که اصلا چهار دست و پا نرفت و این آرزو به دل ما موند تا اینکه لیانا جون طلسم رو شکوند و چهار دست و پا رفت و خیلی ما رو ذوق زده کرد...   ...
1 آبان 1397
1